کد مطلب:304470 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

راز سقوط
هان! ای مردم، پیش آیید و بشنوید!... در همین زنده بودن تان خواهید دید، روزگار چه شگفتی در پسِ پرده دارد و، چه بازیگریها از پی هم آرَد. و اگر در شگفتید، شگفت سخن آنان است [كه با استناد به آن خلافت را از مدار خود دور ساختند.] ای كاش می دانستم و، از این شگفتی بیرون می شدم، كه به چه استناد كردند [و این چنین ناشیانه و نابخردانه حقِّ آشكارِ علی(ع) را نادیده انگاشتند]، و به چه دستاویزی چنگ افكندند و، به زیان كدام ذریّه ای این گونه دست به كار شدند و، بر خاندان چه كسی استیلا یافتند [و در این خیانت بزرگ پا پیش نهاده، دلیری ورزیدند]؟! وه، چه بدسرپرستی و، چه بد دمساز و همدمی را برای خود برگزیدند و، «چه بد جانشینانی برای ستمگرانند.» به خدا سوگند، [در آن سایبان] سر را گذاشتند و به دُم چسبیدند، شایسته و صالح را وانهادند و در پی ناشایسته و ناصالح دویدند، به نادانی، دل بستند و از دانا، نپرسیدند.!! نفرین بر این نادانان و تبهكاران كه كار بد می كنند و می پندارند كه كار خوب انجام می دهند. «به هوش باشید كه آنان فسادگرانند؛ لیكن نمی فهمند». «وای بر این ها،» «آیا كسی كه به حق راه می نماید سزاوارترست كه پیروی شود یا آن كه خود، راه نیابد مگر آن كه او را، راه نمایند؟ پس شما را چه شد؟! چگونه داوری می كنید.

هان، ای مردم، پیش آیید و بشنوید!... با این هشدار، به افشای چهره پلشت و ناپاك حكومت پرداخت، و از سیمای مكر و فریب پرده برافكند؛ در همین زنده بودن تان، یعنی به زودی خواهد دید، چه بر سرتان آورده اند، و روزگار چه شگفتی ها در پس پرده دارد، و چه بازی گریها از پی هم آرَد. ای كاش می دانستم و از این شگفتی بیرون می شدم، كه به چه استناد كردند و حقِّ آشكار علی را این چنین ناشیانه و نابخردانه نادیده انگاشتند. به چه دستاویزی چنگ زدند، آیا با استناد به قرآن، یا با تكیه بر سنّت پیامبر(ع) به این خیانت آشكار دست زدند؟ به زیان كدام ذریّه و چه نسلی این گونه دست به كار شدند، و بر خاندان چه كسی استیلا یافتند؟! به خاندان پیامبر(ص)، همانان كه در سفارش های اكید پیامبر(ص)، نزد امت، به امانت سپرده شده اند و قرآن درباره آنها فرمود:

اِنّی تارِكٌ فِیكُمْ الثَّقَلَینِ؛ كِتابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی اَهْلَ بَیْتی، وَ اِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَّیَ الْحَوْضَ، فَلا تُقَدِّمُوهُما فَتَهْلُكُوا، وَ لا تَقْصُرُوا عَنهُما فَتَهْلُكُوا، وَ لا تُعَلِّمُوهُمْ فَاِنَّهُمْ اَعْلَمُ مِنْكُمْ. [1] من در میان شما اُمّت، دو [یادگار]گرانبها می گذارم؛ كتاب خدا و عترتِ من «خاندانم»؛ زیرا این دو، «هرگز» از هم جدا نمی شوند، تا [در روز رستاخیز]، در لب حوض كوثر نزد من آیند. پس بر این دو، پیشی نگیرید كه تباه شوید، و از این دو پس نیفتید كه تباه شوید، و به آنان نیاموزید؛ كه از شما داناترند.

به خدا سوگند، درِ آن سایبان سر را گذاشتند و به دُم چسبیدند، شایسته و صالح را وانهادند و در پی ناشایسته و ناصالح دویدند، به نادانی، دل بستند و از دانا، نپرسیدند!! آری، سر را گذاشتند و به دُم چسبیدند!! و این همان رازِ سقوط یك امّت است كه بانوی گرامی اسلام به افشای آن پرداخت. و اساساً انقراض حكومت ها، از همین جا آغاز می شود. هر گاه كه فرزانگان، بر كنار شوند و اراذل و فرومایگان بر سر كار آیند. زمینه های سقوط فراهم است.


«لا یَصْلَحُ الْقَوْمُ فَوْضی لاسُراةَ

لَهُمْ وَ لا سُراةَ لَهُمْ اذا جُهَّالُهُم سادُوا


مردمی كه در هرج و مرج اند و قانون در میان شان نیست «هرگز» به سامان نمی رسند و هر گاه كه نادانان سرپرست آنان باشند، مروّت و مردانگی و كرامت و بزرگواری از میان شان رخت بربسته است. علی(ع) فرمود:

یُسْتَدَّلُ عَلی اِدْبارِ الدُّوَلِ بِاَرْبَعٍ، تَضْیِیعِ الْاُصُولِ وَ الَّتَمسُّكِ بِالْغُرُورِ، وَ تَقْدیمِ الْاَراذِلِ، وَ تَأخِیر الْاَفاضِلِ؛ برای نابودی دولت ها بر چهار چیز استدلال شود: تباه سازی ریشه ها، دست زدن به فریب، پیش انداختنِ فرومایگان، پس راندن فرزانگان.

جامعه ای كه مقصد عالی در پیش دارد، برای وصول بدان، ناگزیر از رفتنِ راهی است، كه در نهایت بدان مقصد برسد؛ چرا كه به گفته منطقیان همواره میان مقدّمه و نتیجه سنخیّت حاكم است. از مقدمه ای می توان به نتیجه مطلوب دست یافت، كه میان آن و نتیجه سنخیّت و همگونی است. جهانی كه در آن زندگی می كنیم از این قانون بیگانه نیست؛ جهان علّت ها و معلولها، سبب ها و مسببّ هاست و هر علّتی با معلول خود، و هر سببی با مسبّب خود سنخیّت دارد. همچنان كه در جهان رابطه علیّت حاكم است، در افكار و اندیشه ها و در رفتارهایی كه از آدمیان بروز می كند این رابطه برقرار است. و اساساً رابطه علّیت و سنخیّت میان علّت و معلول، سبب و مسبّب. دو امر بدیهی است. به تعبیر دیگر اندیشه ها و رفتارهای آدمیان بذرهایی هستند كه از ذهن و زبان آدمی می تراوند، جرقّه هایی هستند كه هر كدام مانند خود را پدید می آورند. آنچه در معلول ها به تفصیل موجود است در علت ها، به اجمال نهفته است. میان هر بذری با درخت و گیاهی كه از آن پدید می آید چنین رابطه و سنخیت موجود است. و اگر جز این بود، از هر علّتی، هر معلولی پدیدار می گشت؛ از بذر گندم جو، و از بذر جو گندم. در حالی كه هرگز چنین نیست.


از مكافات عمل غافل مشو

گندم از گندم بروید جو ز جو


فاطمه(س) فرمود: بذری كه امروز كِشته اید میوه ای تلخ به بار می آوَرد؛ میوه ای كه كام جان تان را تلخ خواهد كرد. به دستاویز سستی چنگ زده اید؛ دستاویزی كه نه تنها گرهِ فروبسته ای را نمی گشاید، شما را در تنگنای گِره های كور قرار می دهد؛ گره های ناگشودنی:

قُلْ اْدعُوا الذَّیِنَ زَعَمْتُمْ مِنْ دوُنِهِ فَلاتَمْلِكُونَ كَشْف الضُّرِ عَنْكُمْ وَ لا تحویلاً. [2] بگو: آن كسان را كه به جای او كار ساز پنداشتید بخوانید، پس نتوانند گزند را از شما بردارند و نه به سوی دیگر بگردانند.

آیا آدمی می تواند از راه دروغ به راستی و از راه باطل به حقیقت دست یابد؟! باطل آدمی را به باطل سوق می دهد، و دروغ؛ دروغ می زاید، و فریب؛ فریب می آفریند. حكیمی چه خوش گفته است: اِنَّ الْكِذْبَ لَیهدِی اِلیَ الْفُجُورِ وَ الْفُجُورُ یَهْدیِ اِلیَ النّارِ. دروغ آدمی رابه گناه می خواند، و گناه به آتش رهبری می كند.


[1] مسند احمد، ج 3، ص 14 و 17.

[2] سوره اسراء، آيه 56.